متن زیر قسمت
سریال 24 یک شاهکار محسوب میشود. یعنی حسی که به شما منتقل میشود این است که الان کار از دست آقای جک باوئر خارج شده و وضعیت امنیت به هم ریخته است. زمانی این حس به شما دست میدهد که وقتی تازه دخترش را پیدا کردهاند و آن دختر تازه از بدبختی نجات پیدا کرده و با سی.تی.یو تماس گرفته است. از آن طرف از لوسآنجلس ماشینی با دو مأمور فرستادهاند تا او را به سی.تی.یو که جای امنی است ببرند. دقیقاً حس به هم خوردن تعادل سیستم آن لحظهای است که با جک تماس گرفتهاند و به او گفتهاند، خیالش راحت باشد ما داریم دخترت را میآوریم، ولی ناگهان وسط راه به ون حامل دو مأمور و دختر جک میکوبند و آن دو مأمور را میکشند و دوباره دخترش را میبرند. تا چند دقیقه پیش جک میدانست دخترش کجاست، اما حالا اصلاً نمیداند به کجا برده شد، لذا دوباره وضعیت نابسامان امنیتی پیش میآید.
همزمان با این صحنه، میبینید که اطلاع داده میشود بمب اتمی دیگری در شهر دیگری پیدا شده است. یعنی این کار کوچکی که در ذهن شما مینشیند و یک شوک روانی به شما به عنوان مخاطب وارد میشود. اینکه میشنوید بمب اتمی دیگری در جای دیگری پیدا شده است. شما پیش خود فکر میکنید حالا چگونه آن را خنثی میکنند. مورد قبلی دختر مأمور ضد تروریسم بود، ولی این شهری است که ناموس رئیس جمهور است. یعنی یک شهر یک میلیون نفری با خاک یکسان میشود. این سریال تا چه حد توانسته است این حس را به زیبایی القا کند! یکی از روشهایش در القا این است که در هر مرحله چهار تصویر نشان میدهد و وقایعی را که در حال حاضر در آن دقیقه به خصوص مثلاً در کاخ سفید، جک باوئر در سی.تی.یو، دختر جک و گروه تروریستی در حال رخ دادن است در چهار پنجره در یک تصویر نمایش میدهد و آن حس را به شما منتقل میکند. این کار بسیار حرفهای انجام شده است.
توصیه میکنم دوستانی که کار هنری میکنند از این زاویه، این ابعاد و ارزشهای این سریال را مطالعه کنند و اگر صد و نود قسمت تا سری هفتم را دیدهاند، یک بار دیگر با این نگاه که آنجایی که یک اتفاق تروریستی میافتد و آنجایی که دختر جک هم گم و دچار مشکل میشود این سریال را ببینند. حتی در یکی از فصلهای این سریال، خاطرم نیست سری دوم یا سوم، دختر جک پرستار بچهای شده است و در خانهای کودکی را نگهداری میکند. همه جا ناامن میشود. وقتی با این فکر وارد سی.تی.یو (واحد ضدتروریسم) میشود که اینجا امن است، اتفاقاً لحظهای که اینها وارد سی.تی.یو میشوند، تروریستها آنجا را بمبگذاری میکنند و این واحد را منهدم میکنند، ولی جک دوباره دخترش را بغل میکند و با هم فرار میکنند. این نشان میدهد مرکزی که باید امنیت را ایجاد کند خود ناامن است.
همزمان با این وقایع شما میبینید که در کاخ سفید همه چیز به هم ریخته است. این مجموعه یعنی استاندارد سیصد میلیون جمعیت کشور، کاخ سفید، رئیس جمهور و عوامل مرتبط با آن به قدری بزرگ است و اینکه چطور ممکن است ما پشت دیوارهای کاخ سفید را ببینیم. این موضوع برای مخاطب دیر باور است، وقتی صحنه مربوط به جک و دخترش، یعنی آن اشل کوچک و مینیاتوری را میبیند و آن را باور میکند و همزمان آن موضوع برای مخاطب قرینهسازی میشود. به این دلیل پاسخ به این پرسش که سریال 24 چگونه توانسته است از نظر قوت هنری تصویری از چهار مفهوم خاص استراتژیک قدرت، سیاست، امنیت و بحران را در ذهن مخاطب خود ایجاد کند، ساده است.
این سریال هرگاه میخواهد نشان بدهد سیستم
با استفاده از این المان، گزارهها و نمادهای هنری که توانسته است از زن به عنوان نماد سرزمین و عقیده طوری استفاده کند که وقتی زن به صاحبان قدرت و مسئولین سرویس امنیتی و ضدتروریسم نزدیک است دچار خدشه هستند و سیستم مخدوش شده و دارای ثبات است. هرگاه میخواهد نشان بدهد از تعادل خارج شده است این فاصله را به نمایش میگذارد. این مقدمهای که اشاره کردم از این جهت بود که با این ابعاد آشنا شوید. نکته آخر در مقدمه این است که سرویس امنیتی و جامعه اطلاعاتی و امنیتی کارکردهای خاص خود را دارد.
هر وقت سیاست، تقابل بین دو گروه "پوزیسیون" و "اپوزیسیون" شد، حتماً جامعه و حکومت در حال خارج شدن از تعادل هستند
دوستان عنایت داشته باشند از جنگ جهانی دوم به این طرف نوع حکومتهای امنیت محور در دنیا شکل گرفتند و مهمترین نهاد این حکومتها شورای عالی امنیت ملی است. هر وقت سیاست تقابل بین دو گروه پوزیسیون و اپوزیسیون شد و تلاششان دستیابی قدرت به هر قیمت بود، حتماً میرود که جامعه و حکومت از تعادل خارج شود. حکومت و جامعه را مثل قایق و بلم باریکی فرض کنید که دو نفر بلند شدهاند و در حال کشتی گرفتن در آن هستند.
مسئله این نیست که این دو زمین میخورند یا داخل آب میافتند. بلکه مسئله این است که در اثر کشتی گرفتن این دو قایق جامعه و حکومت واژگون میشود. امنیت یعنی اینکه برای دعوای این دو نفر مقرراتی را تعیین کنید که بیش از این همدیگر را هل ندهید. بیشتر از این تکان نخورید تا قایق واژگون نشود. اگر قایق غرق شد به این حالت "بحران" میگویند. قدرت یعنی اینکه چه کسی پشت این قایق بنشیند و پارو بزند. این دو نفر با هم بر سر این پارو دعوا میکنند و بلند شدهاند و بین آنها کشمش است. معیارهایی که جلوی غرق شدن قایق را میگیرد، معیارهای امنیتی میگویند. وقتی معیارهای اداره یک جامعه امنیتی بود، مهمترین شورا در یک کشور شورای عالی امنیت ملی میشود. این شورا مجموعهای است که اجازه نمیدهد از خط قرمز حفظ تعادل سیستم تخطی صورت بگیرد. حالا ممکن است در چنین شرایطی قانون هم نقض شود. ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم شورای عالی امنیت ملی را در کشور خود به وجود آورد و به تبع آن همه کشورها این الگو را به کار بردند. این امر چگونه محقق میشود؟ از طریق اشراف اطلاعاتی.
در حال حاضر پشت سرتان را نمیبینید، بلکه پرده را میبینید. اگر کسی بخواهد از نظر اطلاعاتی به این سالن اشراف داشته باشد باید چهار پنج دوربین بگذارد و بیرون از سالن در اتاقی بنشیند و از مانیتوری این سالن را از زوایای مختلف کنترل کند. به این کار اشراف اطلاعاتی میگوییم. برای آن که شما امنیتی ایجاد کنید باید به همه اطلاعات مشرف باشید. مثلاً یک مسابقه فوتبال در ورزشگاهی ساعت 10 شب در حال برگزاری است. پروژکتورها را روشن کردهاند و تیم «الف» و «ب» در حال بازیاند و بازیکنان جلوی پای خود را میبینند. تماشاچیان در جایگاه خود از بالا مسابقه را میبینند. آن گروهی اشراف اطلاعاتی دارد که بیرون از ورزشگاه است و از طریق دوربینها تعبیه شده در جای جای ورزشگاه صحنه بازی را تحت کنترل دارد.
فربهترین چیزی که شما در ایالات متحده میبینید دستگاه اطلاعاتی آنهاست
دستگاههای اطلاعاتی اشراف اطلاعاتی را به وجود میآورند. امروزه ایالات متحده جامعهای به نام جامعه اطلاعاتی دارد. این جامعه 16 نهاد اطلاعاتی دارد. یعنی فربهترین چیزی که شما در ایالات متحده میبینید دستگاه اطلاعاتی آنهاست. اولی سرویس سی.آی.اِی (Central Intelligent Agency) سازمان اطلاعات مرکزی است که مربوط به سرویس امنیت خارجی است و شما آن را میشناسید. دومی دی.آی.اِی (Defense Intelligent Agency)
از لحظهای که به اینترنت وصل میشوید و برمیگردید،
برخلاف تصور شما و افرادی که کامپیوتر میخوانند و به دکترای این رشته میرسند و فکر میکنند پدیده کامپیوتر یا اینترنت یک پدیده ارتباطاتی است و مربوط به مخابرات هر کشور است نه نهاد دیگری، در اشتباهاند. ان.اس.اِی سازمانی است که یک کار انجام میدهد آن هم ایجاد اینترنت و کنترل آن است. یعنی شما فکر میکنید وقتی وارد وبلاگ و وبسایت میشوید، تحت نظر چه سازمانی هستید؟ از لحظهای که به اینترنت وصل میشوید و جستجو میکنید و برمیگردید، ان.اس.اِی در حال کنترل شماست. سرویس ان.اس.اِی تابع وزارت دفاع آمریکاست و در این وزارتخانه اینترنت به وجود آمده است.
مجموعههایی مثل مایکروسافت که آقای بیل گیتس آن را تأسیس کرده است و شما این کامپیوترها را میبینید و پدیدهای به نام ویندوز را استفاده میکنند، اگر به آیین نامههای ان.اس.اِی مراجعه کنید میبینید ان.اس.اِی استاندارد ویندوزهای مختلف را به آنها میدهد و آنها را در اینترنت هم میگذارد. شما دقیقاً میدانید لینوکس، ویندوز و هر یک از سیستمهای عاملی که روی کامپیوتر استفاده میشود آنها میگویند که چگونه باید طراحی شود تا ان.اس.اِی بتواند کنترل کند.
ان.اس.اِی در شمال شهر واشنگتن دی.سی زیر زمین در محوطهای از بتون آرمه 9 هکتار سوپر کامپیوتر دارد. سوپر کامپیوترها کمدهای بزرگی هستند که پردازش اطلاعات فوقالعاده را انجام میدهند، مغز جهان هستند. چگونه وقتی شما میخواهید درباره موضوعی فکر کنید راجع به آن تعمق میکنید یا وقتی کامپیوتر شما میخواهد جستجو کند یکباره صدای سیستم را میشنوید که با قدرت بیشتری کار میکند. مغز جهان برای آنکه بتواند روزی سه میلیارد پیام را از سراسر جهان بگیرد و دستهبندی و طبقهبندی کند، در شمال شهر واشنگتن دی.سی در کنار جادهای که به سمت فیلادلفیا میرود نه هکتار سوپر کامپیوتر را مستقر کرده است.
در سری دوم سریال 24، اریک معاون ان.اس.اِی که آقای پالمر رئیس جمهور دستور میدهد که او را دستگیر کنند. علت این امر این بود که چون معاون ان.اس.اِی اشراف اطلاعاتی دارد رئیس جمهور را دور میزند. اتفاقاً در سری دوم افراد ان.اس.اِی رئیس جمهور را از کار بر کنار میکنند ومعاون رئیس جمهور را به جای او میگذارند چون میخواستند به یکی از کشورهای خاورمیانه حمله کنند که در این سری ظاهراً پاکستان بود.
اینترنت یک پدیده نظامی است
اتفاقی که در اینجا میافتد این است سرویس ان.اس.اِی، یک سرویس نظامی است. یعنی برخلاف نظر کسانی که دکترای کامپیوتر دارند و در رشتههای نرمافزار، سختافزار و سیستمهای هوشمند و... درس میخوانند نمیدانند که اینترنت یک پدیده نظامی است و توسط وزارت دفاع آمریکا به وجود آمده و امروزه هم توسط این وزارتخانه در حال کنترل است. تور پهن کردن یک اصطلاح در سیستمهای اطلاعاتی است. در واقع اینترنت توری است که همه مردم و شرکتها، دستگاهها و دولتها در آن تجارت الکترونیکی میکنند. دولت الکترونیکی، مناسبات الکترونیکی و... انجام میشود. در این میان ان.اس.اِی همه این فعالیتها را کنترل میکند.
آژانس امنیت ملی آمریکا کنترل جمعیت کل جهان را انجام می دهد
ان.اس.اِی چگونه این فعالیتها را کنترل میکند؟ با کنترل جمعیت. شکل سنتی اصل کنترل جمعیت این است که شما گواهینامه، گذرنامه و کارت ملی گرفتید. تولد و مرگتان مشخص است، چون همه این موارد ثبت میشود. زمینی دارید. پلاک ماشینتان، شماره منزلتان و... همگی ثبت میشود. سرویس اطلاعاتی هر کشوری این اطلاعات را جمع میکند و برای شما یک آی.دی میسازد. هرگاه نیاز باشد بهراحتی میتوانند بفهمند شما چه زمانی کجا بودید و کجا تحصیل کردهاید و اطلاعاتی از این قبیل. سرویسهای اطلاعاتی همه این موارد را جمعآوری میکنند. در همه کشورها به این کار کنترل جمعیت میگویند. هر کشور برای جمعیت آن کشور کنترل جمعیت را انجام میدهد.
آمریکا برای هفت میلیارد نفر روی کره زمین کنترل جمعیت را انجام میدهد. لپتاپهایی که وقتی باز میکنید و در قسمت اثر انگشت، انگشتتان را قرار میدهید تا فقط با اثر انگشت شما روشن شود. بلافاصله وقتی به اینترنت وصل شوید سیستم عامل کامپیوترتان یعنی همان لینوکس یا ویندوز شما بلافاصله این اثر انگشت را به ان.اس.اِی مخابره میکند. مثل اینکه شما به کنترل کشف جرایم آگاهی رفتید و از شما اثر انگشت گرفتهاند. اولین باری که وب کم بالای کامپیوترتان را روشن میکنید و به آن خیره میشوید چشم شما را اسکن میکند و به ان.اس.اِی منتقل میکند. کنکور شرکت میکنید، سازمان سنجش اطلاعات مربوط به کنکورتان مثل شماره شناسنامه، کد ملی و سال قبولیتان را روی اینترنت میگذارد. همچنین چه زمانی به صورت اینترنتی بلیط هواپیما و از رجا بلیط قطار گرفتید و به کجا رفتید. بالاتر از همه زمانی است که کارت اعتباریتان را برای بار اول در فروشگاهی میزنید و فلان کالا را با قیمت مشخص میخرید. یا در فلان پمپ بنزین کارتتان را میزنید و سوختگیری میکنید یا در فلان جا از موبایلتان استفاده میکنید. یا در فیس بوک برای خود ساز و کار زندگی اجتماعی رقم میزنید و دوستانتان هم اطلاعات جمعی دیگری برایتان میچینند.
از طرفی اشخاصی مثل ما که حاشیه هم داریم و پیرامون ما مسائل جنجالی زیادی هم اتفاق میافتد به عنوان مثال در اینترنت راجع به این ما هزار جور مطلب دیگر هم هست. همه این مطالب جمعآوری میشود. به این ترتیب ان.اس.اِی به همه این اطلاعات دست مییابد. در نهایت این اطلاعات درست یا غلط همگی در یکجا جمع میشود و به صورت اتوماتیک در مغز ان.اس.اِی دستهبندی میشود. به همین دلیل است که شما در سریال اِی.بی.اس یا سریال 24 هر زمان که نگاه میکنید میبینید شخصی پشت کامپیوتر نشسته است و اگر بخواهند سوابق فردی را در نقطهای از دنیا به دست آورند فوری با استفاده از این بانک عظیم اطلاعاتی همه اطلاعات مربوط به زندگی خصوصی، گروه خونی، بیماریها، سوابقش و اینکه کجا بوده را در میآورند.
با "اشلون" تردد شما را نیز کنترل می کنند
با استفاده از سیستمی به نام "اشلون" که در سریال 24 و اِی.بی.اس میبینید شما را کنترل میکنند که در حال حاضر شما کجا قرار دارید و از این طریق تردد و سایر اطلاعات شما را کنترل میکنند. به این اقدام کنترل جمعیت گفته میشود که نهادهای امنیتی و اِن.اِس.اِی این کار را انجام میدهند. همه کشورهای جهان مثل سازمان سی.آی.اِی را دارند، ولی فقط ایالات متحده آمریکا سازمان اطلاعاتیای مثل ان.اس.اِی دارد.
سری دوم مجموعه، درگیری با ان.اس.اِی است. در اینجا باید اشاره کنم که هر سری از هفت سری ساخته شده سریال 24 راجع به ارتباط با یکی از سرویسهای اطلاعاتی آمریکاست. تا آنجا که در خاطرم هست فصل هفتم درباره ارتباط با اف.بی.آی است. در ابتدای سری هفتم این سریال، جک را به دلیل کارهایی که تا به حال انجام داده است، محاکمه میکنند. آن خانمی که در جلسه دادگاه میآید و اعلام میکند که به دلیل به وجود آمدن مشکل امنیتی باید به دستور رئیس جمهور او را آزاد کنید و او را از سر جلسه دادگاه برای انجام مأموریتی بیرون میبرد، از اف.بی.آی بود.
در سری دوم درگیریای که در سریال میبینید با ان.اس.اِی است. یعنی اریک که در کاخ سفید است، معاون ان.اس.اِی است و رئیس جمهور او را برکنار میکند.
در سری اول همکاری با سی.آی.اِی بود.
در سری چهار و پنج دختر وزیر دفاع روی کار میآید. در این سریال عبارت دی.اُ.دی که تکرار میشود مخفف (Department of Defense)، به معنی وزارت دفاع آمریکاست. در واقع در سریهای مختلف این سریال گروهی که از واحد ضد تروریسم یا سی.تی.یو هستند با یکی از سرویسهای جامع اطلاعاتی آمریکا همکاری و تعامل میکنند.
شورای عالی امنیت ملی آمریکا حرف اول را میزند و اصطلاحی به نام جامعه اطلاعاتی دارند که 16 دستگاه اطلاعاتی آمریکا، مدیریت مرکزی اطلاعات آمریکا را حمایت میکنند. دو سه تا از این دستگاهها وزارتخانه هستند. یکی از آنها (Homeland Security)، وزارت امنیت داخلی آمریکاست. در مجموع دستگاههای ریز و درشتی هستند که از حوصله بحث ما خارج است. این دستگاهها کیکی را اداره میکنند که به آن کیک اطلاعاتی میگویند. یک کیک سه طبقه را در نظر بگیرید که لایه اول آن (information) اطلاعات است. در این لایه همه نوع اطلاعات ریزی از افراد جمعآوری شده است. لایه دوم (investigation)، یعنی حرکت اطلاعات از جز به کل است. «آی» در اف.بی.آی هم همین (investigation) است
امنیت در جامعه آمریکا خط قرمزی است که حتی اخلاق را هم زیرپا می گذارد
کار لایه دوم مثل کار خانم مارپل و آقای پوآرو است. مثلاً در صحنه قتل میبینند روی لبه لیوان اثر رژ است، پس متوجه میشوند قبل از مرگ مقتول، خانمی در آنجا حضور داشته است. کارآگاهان در جایی که به آن آگاهی میگویند یا در اف.بی.آی از یک گزاره جزء یا سرنخ به اصل مطلب میرسند. به این ترتیب از جز به کل میرسند. به این کار (investigation) میگویند. به لایه سوم کیک (intelligence) میگویند. در این نوع اطلاعات از کل به جز میرسند. مثلاً اینکه به این کشور حمله میشود یا نمیشود. اگر بشود اتمی است یا غیراتمی. یعنی مباحث کلان را به صورت میشود نمیشود دستهبندی میکنند و از آنها اطلاعات کلان به دست میآورند. بنابراین به طور فهرستوار این سه لایه شامل information،Investigation
بخش دوم قسمت دوم این مطلب را در این آدرس ببینید: http://naghdefilm.parsiblog.com/1369659.htm